♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥

متن مرتبط با « تو» در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ نوشته شده است

عشق را چگونه تفسیر میکنید ؟؟؟

  •     Once a Girl when having a conversation with her lover, asked یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید Why do you like me..? Why do you love me? چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ I can\\\\\\\'t tell the reason... but I really like you دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم You can\\\\\\\'t even tell me the reason... how can you say you like me? تو هیچ دلیلی رو نمي توني عنوان كني.... پس چطور دوستم داری؟ How can you say you love me? چطور میتونی بگی عاشقمی؟ I really don\\\\\\\'t know the reason, but I can prove that I love U من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم Proof ? No! I want you to tell me the reason ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی     Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful, باشه... باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی، because your voice is sweet, صدات گرم و خواستنیه، because you are caring, همیشه بهم اهمیت میدی، because you are loving, دوست داشتنی هستی، because you are thoughtful, با ملاحظه هستی، because of your smile, بخاطر لبخندت، The Girl felt very satisfied with the lover\\\\\\\'s answer دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت The Guy then placed a letter by her side پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون     Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk? عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟ No! Therefore I cannot love you نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم Because of your care and conce that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم Because of your smile, because of your movements that I love you گفتم واسه لبخندات, ...ادامه مطلب

  • آی غریبه

  • آی غریبه‎ روی برگردان از من‎ خیره نشو بر چشمانم‎ بیگانه ای دیگر‎ عاشقانه ای نمی نوازد قلبم‎ هر آنچه احساس بوده‎ دفن کرده ام زیر خروارها درد‎           ,غریبه,حس,درد,جدایی ...ادامه مطلب

  • آتش

  • آتشی درونم را می سوزاند‎ وذره ذره تمام احساسم راچون شمع آب میکند  ‎ دیگرازطپشهای قلبم خبری نیست ‎ ومن مانده ام ‎ بادستانی سردو یخ زده ‎ با روحی مجروح که آذین بسته شده با گل زخمهای خیانت پرازدرد دردی که تنها تسکنیش تویی تویی که مسبب تمام دردهای منی  من مانده ام  و غم ،غمی به بزرگی تمام دنیا‎ی عاشقانه ام        ,آتش ,درون,تیره,خوشبختی,تنهایی ...ادامه مطلب

  • بهترین دوست...

  • بهترین دوست خداست او آنقـدرخوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنیم دسته گلی تقدیممان میکند خودش فرموده: "با من باش تا با تمامی خدایی ام با تــــو باشم" (حدیث قدسی)       ,خدا,ذکر,حدیث ,قدسی ...ادامه مطلب

  • عشق من

  • عشق من تکیـــــه دادی به دیوار ومیخـــــــــندی   انــــــــگار نه انــــــــگار که تو توی عکســـــــی   ومن آویـــــــزان این زندگــــی بی تـــــــــــو       ,دیوار, تو,عشق, اندوه ...ادامه مطلب

  • داستان تصویری

  • سلام دوستان عزیز . لطف کنید درباره این تصویر هرچی به ذهنتون میرسه بگید برام . خداییش که داستان قشنگه من هربار می بینمش خیلی ناراحت میشم     , ...ادامه مطلب

  • بغض سنگین

  •   می دانی ؟! پشت این بغض سنگین ، بیدی است که خیال میکرد بااین بادها نمیلرزد اما لرزید و تنها آغوشی میخواهد به وسعت درد که شاید دل بیزار از آرزویش، پر آرزو گردد خداوندا سوالم این است که چرا ... پله ها در پیش رویم یک به یک دیوار میشوند زیر هر سقف که میروم بر سرم آوار میشود , ...ادامه مطلب

  • گیتارم

  •   دود سیگار با یه روح بیمار عکس دونفره ی ما روی دیوار دو سه روزه بیکار توی خونه بیدار اشکایی که میچکه روی گیتار ! , ...ادامه مطلب

  • فکر تو ..

  •   ساکت و خیره به عکست بوی سوختنی می آید ! به خودم می آیم ، لعنتـــــــــــــی آخرین سیگار هم ته گرفت ! , ...ادامه مطلب

  • سیگار

  •   همیشه می گویی ترک کن این سیگارهای لعنتی را به تو قول می دهم که به زودی ترک کنم این خودِ لعنتی را ! , ...ادامه مطلب

  • نفرین

  •   او راحت از من گذشت خدایا از او راحت نگذر … , ...ادامه مطلب

  • تنهام

  •   یه روز بهم گفت:  «می‌خوام باهات دوست باشم؛آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»   بهش لبخند زدم و گفتم:    «آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»   یه روز دیگه بهم گفت:    «می‌خوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»   بهش لبخند زدم و گفتم:    «آره می‌دونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»   یه روز دیگه گفت:    «می‌خوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه   بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»   بهش لبخند زدم و گفتم:    «آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»   یه روز تو نامه‌ش نوشت:    «من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه می‌دونی؟من اینجا خیلی تنهام»   براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم:    «آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»   یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:   «من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»   براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم:    «آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»   حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم   و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه    (من هنوز هم خیلی تنهام) , ...ادامه مطلب

  • بی تو چه کنم ؟؟؟

  •   همه چیز را یاد گرفته ام ! . یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم . یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم . تو نگرانم نشو !! . همه چیز را یاد گرفته ام ! . یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی ! . یاد گرفته ام ….نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو ! . یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن… . و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم ! . تو نگرانم نشو !! . همه چیز را یاد گرفته ام ! . یاد گرفته ام که بی تو بخندم….. . یاد گرفته ام بی تو گریه کنم…و بدون شانه هایت….! . یاد گرفته ام …که دیگر عاشق نشوم به غیر تو ! . یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم …. . و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم ! . اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگر فته ام … . که چگونه…..! . برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم … , ...ادامه مطلب

  • داستان عشق علی و مریم !!

  • شب عروسیه، آخره شبه،خیلی سر و صدا هست   میگن عروس رفته تو اتاق لباس هاشو عوض کنه   هر چی منتـظر شدن برنگشته،در را هم قفل کرده   داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه میشه   مامان بابای دختره پشت در داد میزنند:مریم،دخترم،در را باز کن   مریم جان سالمی؟آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده   در رو میشکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا   کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده   ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند   به این صحنه نگاه می کنند.کنار دست مریم یه کاغذ هست   یه کاغذی که با خون یکی شده.بابای مریم میره جلو   هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه   با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره،بازش میکنه و میخونه:   سلام عزیزم. دارم برات نامه مینویسم   آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه   کاش منو تو لباس عروسی میدیدی   مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟!علی جان دارم میرم   دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم   میبینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم   ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم.دارم میرم    چون قسم خوردم،تو هم خوردی، یادته؟!   گفتم یا تو یا مرگ،تو هم گفتی،یادته؟! علی تو اینجا نیستی   من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی   چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی میدیدی مریمت چطوری   داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ میکنه   کاش بودی و میدیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند   علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت   حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره میلرزه   همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره   روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،یادته؟!   روزی که دلامون لرزید،یادته؟!روزای خوب عاشقیمون،یادته؟!   نقشه های آیندمون،یادته؟! علی من یادمه   یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه ز, ...ادامه مطلب

  • بغض

  •   ســــخـــت اســـت وقتـــي از شـــدت بـــغـــض گـــلـــو درد بگـــيري و هـــمـــه بگـــويـــند لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!! , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها