♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥

ساخت وبلاگ

امکانات وب

\\\"\\\"

-->-->-->


-->-->-->
\\\"\\\"

\\\"☻...جـــ

\\\"دلشکسته\\\"

\\\"دلشکسته\\\"

\\\' dir=\\\"ltr\\\" >

-->-->-->
-->-->-->-->-->-->-->-->-->

-->-->-->\\\"\\\"

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالري

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالري

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالري

-->-->-->\\\"گالري

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->\\\"گالری

-->-->-->-->-->-->

-->-->-->-->-->-->-->-->-->\\\"این-->-->-->

 

 

Once a Girl when having a conversation with her lover, asked
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

I can\\\\\\\'t tell the reason... but I really like you
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"‌دوست دارم

You can\\\\\\\'t even tell me the reason... how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمي توني عنوان كني.... پس چطور دوستم داری؟

How can you say you love me?
چطور میتونی بگی عاشقمی؟

I really don\\\\\\\'t know the reason, but I can prove that I love U
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم

Proof ? No! I want you to tell me the reason
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی

 

\"\\\\\\"\\\\\\"\"

 

Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful,
باشه... باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،

because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیه،

because you are caring,
همیشه بهم اهمیت میدی،

because you are loving,
دوست داشتنی هستی،

because you are thoughtful,
با ملاحظه هستی،

because of your smile,
بخاطر لبخندت،

The Girl felt very satisfied with the lover\\\\\\\'s answer
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد

Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت

The Guy then placed a letter by her side
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون

 

\"\\\\\\"\\\\\\"\"

 

Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

No! Therefore I cannot love you
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم

Because of your care and conce that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم

Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم

Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم

 

\"\\\\\\"\\\\\\"\"

 

If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره

Does love need a reason?
عشق دلیل میخواد؟

NO! Therefore!!
نه!معلومه كه نه!!

I Still LOVE YOU...
پس من هنوز هم عاشقتم

 

\"\\\\\\"\\\\\\"\"

 

True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
این هوس است كه كمتر و كمتر میشه و از بین میره

Immature love says: "I love you because I need you"
"عشق خام و ناقص میگه:"من دوست دارم چون بهت نیاز دارم

Mature love says "I need you because I love you"
"ولی عشق كامل و پخته میگه:"بهت نیاز دارم چون دوست دارم

 

"Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays"
سرنوشت تعيين ميكنه كه چه شخصي تو زندگيت وارد بشه، اما قلب

                                      حكم مي كنه كه چه شخصي در قلبت بمونه

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 1174 تاريخ : يکشنبه 23 شهريور 1393 ساعت: 13:11

آی غریبه‎


روی برگردان از من‎


خیره نشو بر چشمانم‎


بیگانه ای دیگر‎


عاشقانه ای نمی نوازد قلبم‎


هر آنچه احساس بوده‎


دفن کرده ام زیر خروارها درد‎

 

//

 

 

 

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : غریبه,حس,درد,جدایی, نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 951 تاريخ : پنجشنبه 9 مرداد 1393 ساعت: 18:19

آتشی درونم را می سوزاند‎


وذره ذره تمام احساسم راچون شمع آب میکند  ‎


دیگرازطپشهای قلبم خبری نیست


ومن مانده ام ‎


بادستانی سردو یخ زده ‎


با روحی مجروح که آذین بسته شده با گل زخمهای خیانت


پرازدرد دردی که تنها تسکنیش تویی تویی که مسبب تمام دردهای منی 


من مانده ام  و غم ،غمی به بزرگی تمام دنیا‎ی عاشقانه ام 

 

....

 

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : آتش ,درون,تیره,خوشبختی,تنهایی, نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 951 تاريخ : پنجشنبه 9 مرداد 1393 ساعت: 18:11

بهترین دوست خداست

او آنقـدرخوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنیم

دسته گلی تقدیممان میکند

خودش فرموده:

"با من باش تا با تمامی خدایی ام با تــــو باشم"

(حدیث قدسی)

 

...

 

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : خدا,ذکر,حدیث ,قدسی, نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 1142 تاريخ : پنجشنبه 9 مرداد 1393 ساعت: 17:59

عشق من


تکیـــــه دادی به دیوار ومیخـــــــــندی

 

انــــــــگار نه انــــــــگار که تو توی عکســـــــی

 

ومن آویـــــــزان این زندگــــی بی تـــــــــــو

 

...

 

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : دیوار, تو,عشق, اندوه, نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 1207 تاريخ : پنجشنبه 9 مرداد 1393 ساعت: 17:55

سلام دوستان عزیز . لطف کنید درباره این تصویر هرچی به ذهنتون میرسه بگید برام . خداییش که داستان قشنگه من هربار می بینمش خیلی ناراحت میشم

 

23243663121689279925.gif

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 991 تاريخ : شنبه 14 تير 1393 ساعت: 20:32

 

می دانی ؟!

پشت این بغض سنگین ، بیدی است

که خیال میکرد بااین بادها نمیلرزد اما لرزید

و تنها آغوشی میخواهد به وسعت درد

که شاید دل بیزار از آرزویش، پر آرزو گردد

خداوندا سوالم این است که چرا ...

پله ها در پیش رویم یک به یک دیوار میشوند

زیر هر سقف که میروم بر سرم آوار میشود

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 915 تاريخ : پنجشنبه 12 تير 1393 ساعت: 3:54

r5qlcgzpfjnj1e4v50f.jpg

 

دود سیگار با یه روح بیمار

عکس دونفره ی ما روی دیوار

دو سه روزه بیکار

توی خونه بیدار

اشکایی که میچکه روی گیتار !

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 850 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 16:19

images123.jpeg

 

ساکت و خیره به عکست

بوی سوختنی می آید !

به خودم می آیم ، لعنتـــــــــــــی

آخرین سیگار هم ته گرفت !

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 731 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 16:19

31785799719058513327.jpg

 

همیشه می گویی ترک کن این سیگارهای لعنتی را

به تو قول می دهم که به زودی ترک کنم این خودِ لعنتی را !

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 727 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 16:20

761793NFX14t1HUC9lM.jpg

 

او راحت از من گذشت

خدایا از او راحت نگذر …

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 324 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 16:21

12350.jpg

 

یه روز بهم گفت: 

«می‌خوام باهات دوست باشم؛آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»

 

بهش لبخند زدم و گفتم: 

 

«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

 

یه روز دیگه بهم گفت: 

 

«می‌خوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»

 

بهش لبخند زدم و گفتم: 

 

«آره می‌دونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»

 

یه روز دیگه گفت: 

 

«می‌خوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه

 

بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»

 

بهش لبخند زدم و گفتم: 

 

«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

 

یه روز تو نامه‌ش نوشت: 

 

«من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه می‌دونی؟من اینجا خیلی تنهام»

 

براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم: 

 

«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

 

یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:

 

«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه می‌دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»

 

براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم: 

 

«آره می‌دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

 

حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم

 

و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه 

 

(من هنوز هم خیلی تنهام)

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 390 تاريخ : جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 18:23

سیب.jpg

 

همه چیز را یاد گرفته ام !

.

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم

.

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم

.

تو نگرانم نشو !!

.

همه چیز را یاد گرفته ام !

.

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !

.

یاد گرفته ام ….نفس بکشم بدون تو……و به یاد تو !

.

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن…

.

و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !

.

تو نگرانم نشو !!

.

همه چیز را یاد گرفته ام !

.

یاد گرفته ام که بی تو بخندم…..

.

یاد گرفته ام بی تو گریه کنم…و بدون شانه هایت….!

.

یاد گرفته ام …که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !

.

یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ….

.

و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !

.

اما هنوز یک چیز هست …که یاد نگر فته ام …

.

که چگونه…..!

.

برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم …

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 405 تاريخ : جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 18:24

شب عروسیه، آخره شبه،خیلی سر و صدا هست

 

میگن عروس رفته تو اتاق لباس هاشو عوض کنه

 

هر چی منتـظر شدن برنگشته،در را هم قفل کرده

 

داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه میشه

 

مامان بابای دختره پشت در داد میزنند:مریم،دخترم،در را باز کن

 

مریم جان سالمی؟آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده

 

در رو میشکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا

 

کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده

 

ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند

 

به این صحنه نگاه می کنند.کنار دست مریم یه کاغذ هست

 

یه کاغذی که با خون یکی شده.بابای مریم میره جلو

 

هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه

 

با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره،بازش میکنه و میخونه:

 

سلام عزیزم. دارم برات نامه مینویسم

 

آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه

 

کاش منو تو لباس عروسی میدیدی

 

مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟!علی جان دارم میرم

 

دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم

 

میبینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم


دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم

 

ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم.دارم میرم

 

 چون قسم خوردم،تو هم خوردی، یادته؟!

 

گفتم یا تو یا مرگ،تو هم گفتی،یادته؟! علی تو اینجا نیستی

 

من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی

 

چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی میدیدی مریمت چطوری

 

داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ میکنه

 

کاش بودی و میدیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند

 

علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت

 

حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره میلرزه

 

همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره

 

روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد،یادته؟!

 

روزی که دلامون لرزید،یادته؟!روزای خوب عاشقیمون،یادته؟!

 

نقشه های آیندمون،یادته؟! علی من یادمه

 

یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم

 

پا روی قلب هردومون گذاشتند.یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد

 

بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش

 

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت

 

که دیگه حق نداری اسمشو بیاری

 

یادته اون روز چقدر گریه کردم،تو اشکامو پاک کردی

 

و گفتی گریه میکنی چشمات قشنگتر میشه!

 

میگفتی که من بخندم.علی حالا بیا ببین چشمام

 

به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم

 

هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب

 

که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو

 

تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد

 

چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود

 

که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من

 

تو نگاه تو بود نه تو دستات.دارم به قولم عمل میکنم

 

هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ

 

پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم

 

نمیتونم ببینم بجای دستای گرم تو

 

دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه

 

همین جا تمومش میکنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمیخوام

 

وای علی کاش بودی میدیدی رنگ قرمز خون

 

با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان!

 

عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده

 

میخوام ببینمت.دستم میلرزه.طرح چشمات پیشه رومه

 

دستمو بگیر. منم باهات میام….

 

پدر مریم نامه تو دستشه،کمرش شکست

 

بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه میکنه

 

سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش

 

بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهارچوب در یه قامت آشنا میبینه 

 

آره پدر علی بود،اونم یه نامه تو دستشه،چشماش قرمزه

 

صورتش با اشک یکی شده بود.نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد

 

نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند

 

و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود

 

پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم

 

اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود

 

حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده

 

حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد

 

دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت!

 

مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی

 

که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…

 

 

 

(( برای دیدن داستان بیشتر به ادامه مطلب بروید ))

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 467 تاريخ : يکشنبه 15 تير 1393 ساعت: 11:31

 

ســــخـــت اســـت وقتـــي از شـــدت بـــغـــض
گـــلـــو درد بگـــيري
و هـــمـــه بگـــويـــند
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!!

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 453 تاريخ : جمعه 16 خرداد 1393 ساعت: 1:18

عشق تو رژیم غاصب قلبم شد
چون زلزله آمدی و قلبم بم شد !
برعکس بم و خاک فلسطین ، قلبم
عاشق شد و چفت و بست آن محکم شد !

...عشق تو

 

 

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 357 تاريخ : جمعه 6 تير 1393 ساعت: 16:18

دوسِت دارم های امروز

 

 

مثل درست کردن آدم برفی تو زمستان میمونه

 

 

از شوق ساختنش یخ زدگی دست هایت را فراموش میکنی

 

 

هر چی بزرگتر لذت بیشتر

 

 

و چقدر کودکانه باور میکنی ابدی بودنش را

 

 

هر چه بیشتر دورش میگردی ، کوچکتر و کوچکتر میشود

 

 

و روزی میرسد انگار نه انگار که

 

 

دست هایت برایش سرمازده شده بود

 

 

و حاصل یخ زدن دست هایت تنومند کردن درخت همسایه بود

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 387 تاريخ : دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت: 3:44

این روزها چقدر دلم هوای داشتن یک  مخاطب خاص کرده است

 

بیخیال برم سر اصل مطلب

 

گفت : با خیال من زیر باران برو

 

منِ ساده بدون چتر رفتم چون قول داده بودم

 

اما نمیدانستم که او دست در دست دیگری با چتر قدم میزند

 

و مرا با انگشت نشان می دهد که آن دیوانه را نگاه کن

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 339 تاريخ : دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت: 3:41

یسب.jpg

یه روزی میرسه که جای

 خالیم رو با هیچ چیز

 نمیتونی پر کنی...

من خاص نبودم...

فقط عشقم بی ریا بود...

و عشق بی ریا کیمیاست...

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 332 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 14:22

userupload20121948453001134604018512.jpg

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

 

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

 

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥...
ما را در سایت ♥♥ دلــشکـسـتـــــــه ♥♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی delsheka3teh بازدید : 372 تاريخ : يکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت: 14:08

نويسندگان

نظر سنجی

آیا از این وب راضی هستید ؟

خبرنامه